سخنی همکارانه با خانم مسیح علی نژاد
سخنی همکارانه با خانم مسیح علی نژاد
خاتون شرق - شرایط و اوضاع سیاسی اجتماعی کشور ما، مثل خیلی دیگر از حکومت‌ها و کشورها قابل نقد و انتقاد است و طیف‌های سیاسی زیادی هم در کشور هستند که با روش‌های حکومت و دولت در مسائل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مخالف‌اند و به مبارزه و نقد خود ادامه می‌دهند و هزینه‌هایی هم در این مسیر متحمل می‌شوند.

ابوالفضل یغما -جانشین مدیر مسئول
شرایط و اوضاع سیاسی اجتماعی کشور ما، مثل خیلی دیگر از حکومت‌ها و کشورها قابل نقد و انتقاد است و طیف‌های سیاسی زیادی هم در کشور هستند که با روش‌های حکومت و دولت در مسائل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مخالف‌اند و به مبارزه و نقد خود ادامه می‌دهند و هزینه‌هایی هم در این مسیر متحمل می‌شوند.
اما آنچه در خارج از مرزها می‌گذرد، بحث دیگری دارد. از میان همه‌ی آنچه در میان ایرانیان خارج کشور می‌گذرد اکنون روی سخنم با خانم علی‌نژاد است. شما که در گذشته در ایران روزنامه‌نگار بوده‌اید خیلی خوب شرایط فرهنگی اجتماعی کشور را درک می‌کنید و از سوی دیگر با دنیای عجیب و غریب رسانه‌های امروز جهان و تأثیرات شگرف و غیر قابل پیش‌بینی و بعضا مخرب آن نیز آشنایی کامل دارید. قطعا می‌دانید که آنچه شما در برنامه‌های مختلف تلویزیونی و ماهواره‌ای در خارج از کشور علیه وضعیت فرهنگی اجتماعی کشور بیان می‌کنید بر پختگان و نخبگان و مراجع فکری ایران که صورت‌دهندگان و سامان‌دهندگان مبارزات مدنی و قانونی داخل کشور هستند هیچ تأثیری ندارد و صرفا جوانان و نوجوانان و بخصوص دختران نوجوان را تحت تأثیر قرار می‌دهد و به عبارتی آنها را تحریک می‌کند که قانون‌ستیزی را که در همه‌ی جوامع، از نگاه علمی، یک کنش منفی به حساب می‌آید به عنوان یک امر مثبت و بلکه ضروری بدانند و دست به اقدامات خشونت‌آمیز بزنند و یا با تحریک مأموران قانون و نهادهای مسؤول، خود را در مقابل خشونت برخی افراد افراط‌گرا که متأسفانه لباس قانون می‌پوشند قرار دهند و نتیجه‌ی این رویارویی، آسیب به جسم و روان و آینده‌ی این جوانان پاک و بی‌گناه است.

کسی به انتخاب محل سکونت شما اعتراضی ندارد
به عنوان یک روزنامه‌نگار که در داخل ایران زندگی می‌کند از شما می‌خواهم اگر شما واقعا مصلحت و آرامش و زندگی طبیعی این جوانان را می‌خواهید، دست از این تحریکات اندیشه‌ای و رسانه‌ای بردارید و اگر هم خودتان به این نتیجه رسیده‌اید که نمی‌توانید با شرایط کشور کنار بیایید و به کشور دیگری مهاجرت کرده‌اید، سلمنا! کسی به انتخاب شما اعتراض ندارد. بروید و به زندگی‌تان برسید و دست از تحریک بی‌محابای جوانان ایرانی که به زخم و آسیب و کشتن آنان می‌انجامد بردارید.
آیا شما واقعا فکر می‌کنید آمریکایی‌ها آنقدر دلسوز و هوادار مردم ایران هستند که به صورت مجانی، کانال و تریبون و دفتر و دستک و حقوق و مزایا به شما بدهند که شما در تلویزیون این کشور رسما فعالیت کنید و علیه مردم و کشور خودتان سخن بگویید؟ اگر چنین فکر می‌کنید باید بگویم که به عنوان یک روزنامه‌نگار، از سیاست چیز زیادی نمی‌دانید. خواهر عزیزم، آنچه در امریکا و اروپا در صحنه‌ی اجتماعی می‌گذرد، دست کمی از ایران ندارد و بلکه در بعضی موارد و مسائل، آنها گوی سبقت نقض حقوق انسانی شهروندان را از ایران هم ربوده‌اند.

شما را دعوت به گفتگوی جامع می‌کنیم
به هر حال، جایگاه این بحث‌های گسترده و عمیق، این مقاله‌ی کوتاه نیست و من هم تمایلی ندارم که با شما در این زمینه مجادله کنم، اما چنانچه مایل باشید، ما شما را دعوت به گفتگو می‌کنیم تا مسائل اجتماعی کشورهای صنعتی را با آمار و ارقام و اطلاعاتی که خود آنها و سازمان‌های مردم نهادشان منتشر می‌کنند بررسی کنیم و بدون سوگیری خاص و با دلیل و منطق، مسائل برایتان روشن گردد که بدانید حقایق، از لونی دیگر است.
آنچه سبب نگارش این مقاله گردیده، این است که خودتان خیلی خوب می‌دانید که نسل جوان امروز، چه در ایران و چه در امریکا یا سایر نقاط جهان، عموما اهل مطالعه‌ی عمیق و تحلیل پخته و منطقی نیستند و صرفا صحبت‌ها و نوشته‌هایی مورد اعتنای آنها است که در راستای احساسات و امیال جوانانه باشد که البته هیچ جامعه‌شناس و فیلسوف و اقتصاددان و عالمی در دنیا نیست که امیال و خواسته‌های جوانانه را در راستای ثبات اجتماعی و مسائل بنیانی جامعه ارزیابی کند. البته هستند نخبگان جوانی که همسطح بزرگانند و وارد این دنیاهای رسانه‌ای نمی‌شوند و سمت و سوی دیگری در زندگی دارند و بکلی از سیاست و این بازی‌های مبتذل، به دورند. ولی عموم جوانان در همه‌ی دنیا، به سبب سرشت و فطرت جوانانه، از عمق اندیشه بیگانه‌اند و به همین جهت،‌ در همه‌ی دوران‌ها و در همه‌ی کشورها، مورد استفاده و سوء استفاده‌ی قدرت‌ها و گروه‌های مختلف قرار می‌گیرند و درست به همین دلیل احساساتی بودن و عمیق نبودن، تقریبا در تمام دنیا، جوانان پیشرو حرکت‌های تند سیاسی اجتماعی می‌باشند.

من هم منتقد دولت و حکومت هستم
من البته در خیلی از موارد، مخالف و منتقد سیاست‌های حکومتی و دولتی کشورمان هستم و همواره هم به عنوان یک نقاد سرسخت، در این راستا قلم زده و آسیب‌ها و صدماتی را هم در این نقد و انتقادها تحمل کرده‌ام. اما ترجیح می‌دهم حتی اگر قرار باشد کار بالا بگیرد و حتی جان بر سر این مبارزه بگذارم، در کشور خودم باشم و در میان مردم خودم سرفراز و سربلند از دنیا بروم نه اینکه وقتی زندگی‌ام به پایان رسید در گوشه‌ای از قبرستان یک شهر دور افتاده در یک کشور خارجی در آن سوی اقیانوس‌ها، جا بگیرم و حتی خانواده‌ام به آرام‌جای من دسترسی نداشته باشند که برایم فاتحه‌ای بخوانند و برای روانم آرزوی آرامش کنند.
یک نکته‌ی دیگر را هم ناگفته نگذارم و آن اینکه در عالم سیاست، اگر خاتمی و روحانی و احمدی‌نژاد و حالا هم رئیسی، در ایام انتخابات خیلی بر به میدان آوردن جوانان و زنان تأکید داشته‌اند و از حقوق آنان ظاهرا دفاع کرده‌اند، هیچ‌وقت و هیچ‌گاه نتوانسته‌اند پا از قوانین و کلیت نظام کشور فراتر بگذارند و الان هم که می‌بینید هنوز در همینجا زندگی می‌کنند و هر کدام جایگاهی برای خودشان دارند و در میان خیلی از جوانان و زنان هم طرفدارانی دارند.

هیچ سیاست‌مداری اعتقاد قلبی به پختگی جوانان ندارد
در واقع، توجه سیاست‌مداران به جوانان و خصوصا دختران جوان، از هر گروه و جناحی که باشند صرفا برای رأی آوری و حضور در صندوق‌های انتخابات است و گرنه هیچ نخبه و روشنفکر و سیاست‌مدار و دانشمندی در هیچ جای جهان، اعتقاد قلبی به این امر ندارد که جوانان می‌توانند کشور را اداره کنند و از پیچ و خم‌های لابیرنت سیاست و اقتصاد بگذرند؛ از جمله در همان کشوری که شما در آن حضور دارید، سنگ آن را به سینه می‌زنید و مرتبا از آن دفاع می‌کنید، رئیس جمهورش، از فرط نسیان و کهنسالی، حتی باد معده‌اش را در میتینگ انتخاباتی‌اش نمی‌تواند نگاه دارد و مرتبا با اشخاص خیالی دست می‌دهد و دست معاونش را به عنوان همسرش در دست می‌گیرد، وزیر خزانه‌داری‌اش، یک پیرزن ۷۰ ساله است و کاندیدای ریاست‌جمهوری‌ آینده‌اش هم دست کم ۷۸ سال سن دارد و اکثریت نزدیک به اتفاق نمایندگان مجلسینش، بالای ۶۰ سال هستند و یکی دو جوان را محض خالی نبودن عریضه، سخنگوی وزارت خارجه یا مثلا نماینده‌ی جوانان در حواشی کنگره، قرار می‌دهند. می‌بینید خانم علی‌نژاد؟ هیچ‌کدام از این آقایان و خانم‌ها اعتقادی به فهم عمیق جوانان و پختگی علمی و سیاسی این قشر ندارند و این «جوان جوان» کردن آنها در تبلیغات، صرفا یک نمایش بزرگ است که در سراسر دنیا در صحنه‌های سیاسی بازی می‌شود تا بازی انتخابات برگزار گردد و ظاهر دموکراتیک جوامع، حفظ شود.

محتوای فرهنگی کشور ما سر در سنت و فرهنگ ملی دارد
لذا به عنوان یک برادر روزنامه‌نگار از شما می‌خواهم، جوانان ما را با نگاه‌های غیر واقع‌بینانه‌ی خود نسبت به کشور و حکومت و البته به محتوای فرهنگی اجتماعی کشور که عموما سر در سنت و فرهنگ ملی دارد و ربط چندانی هم با سیاست ندارد و قطعا و قطعا در گذر زمان، خیلی‌هایش تغییر می‌کند و دیگرگون می‌شود، مسخ و هیجان‌زده نکنید. قطع یقین، شما هم که مثل من پیر شوید هر کجای دنیا که باشید بر این داستان‌ها می‌خندید و سری به افسوس تکان می‌دهید و با خود خواهید گفت که کار دنیا، هر گز به سامان مطلق نمی‌رسد تا پای آدمی در میان باشد.
پس کاری نکنیم که جوانان و نوجوانان و احیانا دختران معصوم ما که روان و عاطفه و احساس پاک و لطیفی دارند و حتما حتما با اندیشه‌ی دینی، آینده‌ی عاطفی و اجتماعی مطمئن‌تری از دختران آن سوی عالم خواهند داشت – که در آن گفتگو‌ی وعده‌ای به تفصیل به آنها خواهیم پرداخت و ذره ذره از وضعیت فعلی آنها را به زیر ذره‌بین نقد خواهیم برد– اسیر احساسات شوند و هم زندگی امروز و هم آینده‌ی خود را تخریب کنند و چه بسا در این مسیر، آسیب‌های جدی ببینند و احیانا جان عزیزشان را هم از دست بدهند.