مسعود اصغرنژادبلوچی
پرویز مشکاتیان سهم بسیاری در تحولات عمیق روحی و احساسی دارد با این حال در بزرگداشت یا یادداشت یا نکوداشت های نگرفته برای پرویز مشکاتیان همیشه نکاتی بوده است که یا نمی توان به زبان آورد یا اگر به زبان بیاوریم بعد لازم است پاسخ های داده شود که موازی یا موافق با ذهن و زبان لااقل نگارنده نیست به همین مناسبت خواستم اشاره کوچکی کرده باشم به تنها آهنگساز خاص که توانست با استفاده از پتانسیل های موسیقی سنتی ایران آثاری همچون گنبد مینا، جان عشاق را در آلبوم های موسیقی ایرانی خلق نماید.
خیلی ها پرویز مشکاتیان را با نوای سنتور میشناسند اما زخم و ضربه های سه تار ایشان در آلبوم ماهور و اجراهای دیگر که ذهن و زبان را همچنان مسحور خود نموده و آدم را به قلیان و هیجان نزدیک می کند در موسیقی و در تاریخ موسیقی ایران کمتر اتفاق می افتد. شخصی بدین گونه خاص در عرصه شعر و آهنگسازی ظهور پیدا کند و هر آنچه بسازد مورد اقبال همگان قرار بگیرد و این همه کم لطفی هم درباره اش بشود.
اجراهای مشکاتیان با بسطامی را در آلبوم نوا و مرکب خوانی هیچ کس نمی تواند فراموش کند آلبوم مرکب خوانی محمدرضا شجریان نیز همین گونه است با این حال بنده در دو بازه زمانی خاص سعی نمودند تا با یاری جستن از خانواده های گرامی محمدرضا پرویز مشکاتیان بازخورد هایی را در ذیل گفتگویی یا مصاحبه ای یا یادداشتی یا هر چیز دیگر به منصه ظهور برسانم که متاسفانه در تمام درخواست ها با سکوتی مواجه گردیدم که معنایش را هنوز نمی فهمم.
با این همه سرو آزاد ایران در آلبوم سرو آزاد همه را دعوت کرد به این که امشب همه غمهای عالم را خبر کن بنشین و با من گریه سر کن گریه سر کن این نشان میدهد که ققنوس موسیقی ایرانی از نهاد و نمود درون و بیرون جامعه آگاه بوده و سعی داشته است نوعی رفتار کند که تنها یک خیابان به نامش نباشد آنهم خیابانی که اگر بر آن تابلو نام ایشان نگاشتن نمیشد نیز به نام خانواده مشکاتیان معروف بود.
نیشابور باید به داشتن چنین نخبگانی بدان گونه افتخار کند و آن را با صدای بسیار بلند و رسا تا بدانجا تکرار و اعلام نماید که همگان بدانند همه ستارگان نیشابور بی بدیل و بی نظیرند.
صبح ساقیای سرو آزاد نیشابور
برچسب ها
حذف معافیت بیمهای رسانهها؛ ضربهای خاموش بر پیکر نیمهجان اطلاعرسانی
بیکار شدن خبرنگاران و سکوت معنادار وزیر کار و نمایندگان مجلس
وقتی خبرنگاری شغل سخت نیست، اما مرگآور است
سال بیپناهی خبرنگاران
سفر حج یا میدان مین؟
خاتون شرق- دستگیری حجتالاسلام غلامرضا قاسمیان در عربستان، اگرچه ظاهراً یک اتفاق فردی در بستر مناسک حج بود، اما بهسرعت به بحرانی رسانهای و دیپلماتیک تبدیل شد؛ بحرانی که نه محصول خصومت تازهای از سوی سعودیهاست و نه بیپایه در قوانین کشور میزبان. آنچه این ماجرا را به مسئلهای فراتر از یک بازداشت ساده بدل میکند، نحوه ورود بیملاحظه برخی چهرهها به عرصههای حساس سیاست خارجی، بدون توجه به عواقب گفتارشان برای ۸۵ میلیون ایرانی است.
بیکار شدن خبرنگاران و سکوت معنادار وزیر کار و نمایندگان مجلس
خاتون شرق- در روزگاری که خبرنگاران و فعالان رسانهای با کمترین امکانات، وظایف خطیر اطلاعرسانی، شفافسازی و نقد قدرت را بر دوش دارند، تصمیمهای ناعادلانه و غافلگیرکننده برخی نهادها، بهجای حمایت، سد راه کار آنها شده است. تازهترین نمونه، بخشنامه سازمان تأمین اجتماعی مبنی بر حذف معافیت سهم کارفرما در بیمه کارکنان رسانههاست؛ تصمیمی که نهتنها پشتوانه کارشناسی و گفتوگو با بدنه رسانهای ندارد، بلکه آشکارا در تضاد با شرایط بحرانی امروز رسانههاست.
سال بیپناهی خبرنگاران
خاتون شرق- در روزگار وانفسای رسانهای، که خبرنگار باید همزمان نقش چشم، گوش، وجدان بیدار و قربانی خاموش جامعه را بازی کند، انتظار میرود که حداقل پشتوانهای بیمهای برای این قشر فراهم باشد. اما اکنون، در سال ۱۴۰۳، نه تنها از آن وعدهها و شعارهای پرطمطراق خبری نیست، بلکه گامی آشکار در مسیر بر باد دادن همین حداقلها نیز برداشته شده است.
ثبت دیدگاه
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.