خاتون شرق- در روزگار ما، آنچه با طنز و شوخی دستبهدست میشود، گاه از جدیترین نشانههای تحولات اجتماعی است. این روزها شبکههای اجتماعی پر است از شوخیهایی که به ظاهر قرار است بخندانند، اما در لایههای زیرین خود، پرده از تغییراتی عمیق در ذهن و زیست روزمره مردم برمیدارند. شوخیهایی مانند: «مردا قدیما میرفتن جنگ، الان قهر میکنن و چتا رو هم دوطرفه پاک میکنن!» یا «پسرها دیگه پرنسس شدن، انتظار دارن ما پیشنهاد بدیم و با ماشین بریم دنبالشون!»
فاطمه سادات رضوی
در روزگار ما، آنچه با طنز و شوخی دستبهدست میشود، گاه از جدیترین نشانههای تحولات اجتماعی است. این روزها شبکههای اجتماعی پر است از شوخیهایی که به ظاهر قرار است بخندانند، اما در لایههای زیرین خود، پرده از تغییراتی عمیق در ذهن و زیست روزمره مردم برمیدارند. شوخیهایی مانند: «مردا قدیما میرفتن جنگ، الان قهر میکنن و چتا رو هم دوطرفه پاک میکنن!» یا «پسرها دیگه پرنسس شدن، انتظار دارن ما پیشنهاد بدیم و با ماشین بریم دنبالشون!»
این جملات بامزه و گزنده، اغلب از سوی دختران و زنان منتشر میشود و در نگاه نخست، چیزی نیست جز بازی زبانی و نیشخند به جنس مخالف. اما از نگاه یک جامعهشناس یا روانشناس اجتماعی، این شوخیهای فراگیر، سرنخهایی مهم برای تحلیل رابطههای نوین میان زنان و مردان ایرانیست؛ رابطههایی که در بستر تحولات فرهنگی، تاریخی و رسانهای بازتعریف میشوند.
زنان ایرانی در دهههای اخیر مسیر پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشتهاند. امروز آنان در عرصههای تحصیل، اشتغال، استقلال مالی و مشارکت اجتماعی حضوری فعال و پررنگ دارند و حتی به یکی از محرکهای اصلی جنبشهای اجتماعی اخیر بدل شدهاند. زنانی که حالا با نگاهی انتقادی، تاریخ و سنتها را بازخوانی میکنند و نسبت به مصادیق زنستیزی سکوت نمیکنند. آنان بسیاری از مفاهیم مردسالار را به چالش میکشند و در مسیر توانمندسازی خود، خواسته یا ناخواسته جایگاه سنتی مردان را نیز تحت تأثیر قرار دادهاند.
از سوی دیگر، این بازتعریف اجتماعی موجب نوعی سردرگمی یا واکنش در مردان نیز شده است. برخی از مردان که زیر فشار انتظارات سنتی و واقعیتهای مدرن قرار گرفتهاند، ناگزیر به تغییراتی در رفتار، احساسات و حتی سبک بیان خود شدهاند. شوخیهایی که در فضای مجازی، پسرها را با تعبیر طنزآلود «پرنسس» خطاب میکنند، بازتابی از همین تغییرات است؛ تغییراتی که نهتنها مردان بلکه تصویر مردانگی را نیز تحت بازسازی قرار دادهاند.
اما نکته مهم آنجاست که در بطن این طنزها، پیامهایی جدی نهفته است. جامعه ایرانی، تاریخی طولانی در تقیه، رازداری و تعارف دارد. در چنین فرهنگی، شوخیها ممکن است امنترین راه برای بیان حقیقتهای دردناک، ترسهای سرکوبشده یا اعتراضهای پنهان باشند. بنابراین، هرجا لبخند و نیشخند جاریست، باید با دقت بیشتری گوش سپرد. شاید آنچه در ظاهر خندهدار است، در حقیقت فریادی خفهشده برای درک، دیدهشدن یا تغییر باشد.
این گزارش تلاش میکند از خلال همین شوخیهای مجازی، لایههای پنهان ذهنیتها و مناسبات جنسیتی امروز ایران را بررسی کند و نشان دهد که چگونه جامعه، در سکوتی طنزآلود، دارد تغییر میکند.
الهام قاجاری دکترای تخصصی روانشناسی در باره طنزهای رایج در فضای مجازی که به نوعی بازتابدهنده تغییرات عمیق در جامعه هستند میگوید: یک شکاف بین زن و مرد همیشه وجود داشته است که در دهه های اخیر در تمام دنیا مشاهده میکنیم که این شکاف روز به روز کم تر و کمتر میشود و در بسیاری از زمینه ها زن ها به مردان میرسند و این اتفاقی جهانی است و در بسیاری از جوامع وجود دارد و در تحقیقی که در جامعه آمریکا انجام شد دیده شد که در سال ۱۹۷۱به ازای ۱۰۰ دانشجوی دختر ۱۰۰ دانشجوی پسر وجود دارد و در سه مقطع کاردانی، کارشناسی و ارشد این تحقیقات انجام شد و در سال ۱۹۹۵ شاهد برتری خانم ها باز هم در هر ۳ مقطع بودند و در سال ۲۰۲۰ طبق تحقیقاتی نشان داده شد که به ازای هر ۱۰۰ دانشجوی پسر ۱۵۰ دانشجوی دختر وجود دارد این تحقیقات علاوه بر آمریکا در کره جنوبی، ژاپن، نروژ و کانادا انجام شد و به نتایج مشابهی رسیدند مثلا در کره جنوبی طبق آمارها ۷۵ درصد خانم ها تحصیلات عالیه دارند و این در مقابل این است که تحصیلات عالیه آقایان ۶۳ درصد است و در ژاپن ۶۰ درصد آقایان در مقابل ۶۵ درصد خانم ها و در کانادا ۵۵ درصد آقایان بعداز دبیرستان به دانشگاه رفتند درحالی که برای خانم ها این عدد ۷۵ درصد بود بنابراین در تمام دنیا میبینیم شکافی که بین زن و مرد در بیشتر جنبه های زندگی از جمله تحصیلات و دیگر موارد زندگی وجود داشت کم تر شده است.
الهام قاجاری میگوید با گذر زمان این شکاف کم تر و کم تر شد و این الگو را اکنون در ایران شاهد هستیم و این فقط در مسئله تحصیل نبود و پژوهش های زیادی دوباره در مورد کار در یک مقطع ۴۰ ساله از سال ۱۹۸۰ تا ۲۰۲۲ شاهد افزایش خانم ها در بازار کار هستیم و در این بازه زمانی ۲۵ تا ۳۵ درصد خانم ها حضورشان در بازار کار افزایش یافت و از طرفی اتفاقی رخ داد که حضور خانم ها افزایش پیدا کرد اما طبق تحقیقات دیده شد که آقایان به طور متوسط ۵ درصد از حضورشان در کار کاسته شد و این درحالی که است که ۲۵ تا ۳۵ درصد از خانم ها به کار خیلی علاقه نشان دادند و شروع کردند به کار ۵ درصد از آقایان انگیزه خود را از دست دادند و عنوان کردند که دوست ندارند کار کنند بنابر این ما در یک جای دیگر یک شکاف انگیزشی در تمام دنیا مشاهده کردیم که انگیزه خانم ها برای فعالیت های اجتماعی و حضور در اجتماع و کارکردن، درآمد و تحصیلات رشد میکند و از طرفی انگیزه آقایان رو به افول است و به طور متوسط در اروپا، آمریکا و احتمالا در ایران پسرها ۲ تا ۳ برابر خانم ها زمانی که از آنها سوال میشد میگفتند تحصیلات فایده ندارد چرا درس بخوانیم؟ چرا دانشگاه برویم؟ همان طور که در خانم ها دیده شد که انگیزه و شور و نشاطی برای فعالیت های اجتماعی به وجود می آید در آقایان دیده شد که یک نوع سرخوردگی و بی علاقگی به کار و تحصیل و حتی خیلی وقت ها در ظاهرشان دیده شد که به وجود می آید.
بی انگیزگی و سرخوردگی در آقایان به دنبالش اتفاقات دیگری را به همراه دارد
قاجاری افزود: این بی انگیزگی و سرخوردگی که در آقایان به وجود آمد به دنبالش حتما اتفاقات دیگری را به همراه دارد مثلا کسی که سرخورده شده و بی انگیزه شده حتما دنبال آن جاه طلبی گذشته نیست بنابراین یک نوع رسوب کردن آهسته را در آقایان مشاهده میکنیم و در آمریکا گروه هایی از مردان پیدا شدند که تغییر رویه زیادی دادند و به کشور های دیگر هم میرسد و انتظار داریم به ایران هم برسد چون اینها از کشور های صنعتی به کشور های دیگر سرایت میکند و این مردان تغییر رویه شان این بود که میگفتند علاقه ای به کار و درس نداریم و علاقه ای به ازدواج نداریم و برای خودمان خرج میکنیم و اگر کسی دوست داشت ارتباط برقرار کند با آنها ارتباط برقرار میکنیم و اینها شاید همان کسانی هستند که میگویند اگر خانمی ما را سوار ماشینش کند ماهم سوار میشویم اما رابطه طولانی مدتی نداریم و نمیخواهیم رابطه طولانی مدتی با هیچ کس برقرار کنیم و از دنیا چیز زیادی نمیخواهیم این گروه ها در ژاپن هم پیدا شده اند که در یک خانه کوچک با وسایل مختصر مثل یک تخت و میت و لپ تاپ گذاشته و بازی های آنلاین خود را انجام میدهد و دنبال جاه طلبی مثل مردان قدیم نیستند و خیلی حوصله رقابت و ورزش که قبلا در مردان بود و خیلی دنبال قدرت بودند را ندارند.
خواسته ای که زنان سالهای سال در دنیا به دنبالش بودند درحال اتفاق افتادن است
الهام قاجاری درباره افزایش نیروی کار زن نسبت به مردان در دنیا میگوید: از نظر کار در وضعیت فعلی آمریکا مشاهده میشود که ۴۷ درصد نیروی کار آمریکا را خانم ها تشکیل میدهند در حالی که در ۴۰ سال قبل این رقم خیلی کم تر بوده و تقریبا این رقم رو به رشد است و به ۵۰ ۵۰ میرسد و در بعضی حوزه ها حضور خانم ها به سرعت در حال پررنگ شدن است و آن خواسته ای که زنان سالهای سال در دنیا به دنبالش بودند و آن هم کم کردن شکاف بین زن و مرد بود در خیلی از حوزه ها درحال اتفاق افتادن است در سال ۱۹۸۰ دیده شد که ۴ درصد وکیل ها خانم بودند و در ۲۰۲۰ این عدد به ۴۳ درصد رسیده بود و این شکاف که کمتر و کمتر میشود میبینیم که درمورد درآمد خانم ها باز هم کم تر میشود و از سال ۱۹۷۹ تا ۲۰۲۰ درآمد خانم ها و آقایان را مقایسه کردند و مشاهده شد میانگین درآمد آقایان در این بازه زمانی ۱۰ درصد افزایش پیدا کرده درحالی که در مورد خانم ۵۰ درصد افزایش پیدا کرده بود.
الهام قاجاری کم شدن شکاف بین مردان و زنان را اتفاق خوبی دانست و افزود: ۵۰۰ موسسه برتر آمریکا که ازنظر ثروت برتر بوده اند را مشاهده کردند و در سال ۱۹۹۵ هیچ کدام از این ۵۰۰ کمپانی نبوده اند که مدیرعامل خانم داشته باشند اما در سال ۲۰۲۲ از این ۵۰۰ شرکت اول آمریکا ۴۱ شرکت مدیر عامل خانم داشتند و در سال ۲۰۲۳ مشاهده شد این عدد به ۴۷ تا رسیده است البته که هنوز اختلاف خیلی زیاد است اما نشان دهنده این است که این شکاف همچنان درحال کم شدن است
ما میخواهیم این شکاف همچنان درحال کم شدن باشد و این اتفاق خوبی است اما از طرفی هم نمیخواهیم این اتفاق بیوفتند زنانی که همیشه به دنبال جامعه برابر بوده اند مردان شور و شوق خود را از دست بدهند و بی انگیزه تر شوند بنابراین حتما باید رفتار شناسان، جامعه شناسان و روانشناسان به دنبال علل این موضوع بگردند و ببینند دارد چه اتفاقاتی میافتاد!؟
متهم اصلی پرنسس شدن پسرها بازی های آنلاین نیستند
قاجاری میگوید در کشور های صنعتی این اقدام را شروع کرده اند که ببینند چه اتفاقاتی درحال رخ دادن است و حدس زدند شاید به خاطر بازی های آنلاین است و میبینیم پسر بچه ها خیلی نسبت به دختر بچه ها علاقه به بازی های آنلاین دارند و گفتند به عنوان فرضیه و حدس شاید چون مردها در خانه نشسته اند و سرگرم بازی های آنلاین و کامپیوتری شده اند باعث شده بیشتر به کار های خانه و کار های زنانه گرایش پیدا کنند و بیرون نمیروند و مشاهده شد در سال ۱۹۸۰ مردان ۳ ساعت در هفته را به بازی های کامپیوتری اختصاص میدادند اما الان ۲ برابر شده است و ۶ ساعت را به بازی های کامپیوتری اختصاص میدهند و محققان گفتند درست است این عدد ۲ برابر شده است اما این نمیتواند انقدر افت کار و تحصیل و گرایش به خانه و دوری از کارهای جنگنده و مردانه را در پی داشته باشد و متهم اصلی بازی های آنلاین نیستند.
الهام قاجاری با اشاره به کم تر شدن نیاز نیروی مردانه در بازار کار افزود: اتفاقی که در تمام دنیا رخ داده است این است که کارهای مردانه که نیاز به قدرت بدنی و جثه قوی داشتند رو به کم شدن هستند و گفته شده برای همین است که بازار کار برای زنان مناسب تر است و مردان کارهایی که نیاز به نیروی جنگجویی و کار بدنی داشته باشد را ندارند و از خیلی کارها کناره گیری کردند چون نیاز نبوده قدرت و تسلط خود را آنجا به نمایش بگذارند بنابراین شاید همین باعث شده مردان به کارهای خانگی و یا کار های پرنسسی تر که امروزه خیلی سر زبان ها افتاده است روی بیاورند و این آینده بدی را برای بازار کار آقایان دارد.
کنترلی روی پیشرفت تکنولوژی نداریم اما میتوانیم روی خودمان کنترل داشته باشیم
قاجاری با اشاره به کنترل نداشتن بر پیشرفت تکنولوژی میگوید: ما جلوی پیشرفت تکنولوژی را نمیتوانیم بگیریم و کنترلی روی آن نداریم اما روی خودمان میتوانیم کنترل داشته باشیم و حتما والدین باید شروع به کار کنند و کمک کنند و ۳ عنصر است که باعث سرایت این شور و شوق میشود یکی والدین و دیگری محیط مانند مدرسه و دیگری رهبران فکری که ما را متحول میکنند اما در سن کودکی و نوجوانی والدین سهم خیلی زیادی دارند که ویژگی والدین چه چیزی باشد؟ بعضی از والدین این ویژگی را دارند که خیلی به تخصصی و اختصاصی بودن اهمیت میدهند یعنی نه با سرزنش، توهین و قضاوت کردن و مقایسه بلکه دائم این سبک را در خانه دارند که زندگی این مدل کار نمیکند که تو دائم بچرخی و تو باید یک چیز اختصاصی و منحصر به فرد داشته باشی که آن را شکوفا کنی و به سمت آن چیزی که مختص وجود تو است حرکت کنی بنابراین به ایده های بچه ها و صحبت های آنان توجه میکنند و درمورد آن ها صحبت میکنند و ویژگی که دارند این است که نمیگویند این کار را انجام بده و این کار را انجام نده و میگویند تو فقط یک انسانی و به عنوان یک انسان باید چیزی در دنیا باشد که به آن اشتیاق داشته باشی و فقط باید آن اشتیاق را پیدا کنی و دنبالش بروی اما خواسته ما این است که این کار ها را زنانه مردانه نکنند چون همان طور که گفتم دنیا به سمتی میرود که کار ها زنانه مردانه ندارد و این سبک باید در خانواده ها باید جریان پیدا کند که علایق بچه ها را کشف کنند و دائم این سبک در خانه ها باشد که انسان ها منحصر بفرد هستند و چیزی در وجودشان است که باید آن اشتیاق را باید بارور کنند و گزینه برای بچه ها نچینند که کار های زنانه مردانه و یا کارهایی که من دوست دارم و یا کارهایی که باید انجام بدهی و این محیط را باید فراهم کنند که بچه ها شوق درونی خودشان را پیدا کنند.
حداقل کار این است که از روند دنیا باخبر باشیم
الهام قاجاری درباره راهکارهای موجود افزود: حداقل کاری که میتوانیم انجام بدهیم آن است که از روند دنیا با خبر باشیم و بدانیم که در دنیا چه اتفاقی درحال رخ دادن است و بدانیم اگر زنان سودای این را دارند که برابری باید حکم فرما باشد و شکاف بین زن و مرد باید از بین برود در تمام دنیا این اتفاق ها درحال رخ دادن است و کارها به سمتی میروند که هم زنان و هم مردان میتوانند انجام بدهند و مردانه و زنانه ندارد و این زنان را خوش حال میکند اما اگر بپذیرند دنیا این روند را پی گرفته و مجبور نیستند در خانه بنشینند و یا گوشه نشینی کنند چون کارها بیشتر مردانه است اگرچه این خبر خوبی است از طرفی هم مردها در این دنیای برابر به این نتیجه میرسند که کارها زنانه و مردانه ندارد و میگویند کار هایی که زنان میتوانند انجام دهند را ماهم انجام میدهیم و زمانی که زنان کارهای مردان را انجام میدهند و ما مسخره نمیکنیم زنان هم حق ندارند این را به دیده شوخی و طنز نگاه کنند که ما کارهای زنانه را انجام میدهیم و دنیا دنیای برابری است و دنیای برابر این است که این تفاوت و تفکیک جنسیتی ها نباشد هیج کاری چه زن و چه مرد انجام میدهد مورد تمسخر قرار نگیرد چون نفس کار اگر غلط باشد کار بد است و اگر بد است هم برای زن و هم برای مرد بد است و اگر خوب است برای هردوی آن ها خوب است و در دنیای برابر این چیزها وجود ندارد و باید بپذیرند اتفاقی که در دنیا میافتد و این شکاف برداشتا میشود اتفاق خوبی است اما ما باید درموردش خوب بدانیم که چه کار بکنیم چه گونه فرزندانمان را در این دنیای برابر پرورش بدهیم.
شوخی ها و طنز ها مثل آینه هایی هستند که لایه های پنهان فرهنگ و جامعه را نشان میدهند
اما در ادامه الناز عبداللهی دکترای تخصصی روانشناسی از دید دیگری به این موضوع نگاه میکند و در پاسخ به سوالاتی که از او پرسیدم میگوید: شوخی ها و طنز ها مثل آینه هایی هستند که لایه های پنهان فرهنگ و جامعه را نشان میدهند زمانی که میشنویم پسرها پرنسس شده اند درواقع با زبان طنز از نوعی تغییر بنیادین در روابط و انتظارات حرف میزنیم از طرفی این شوخی ها میتوانند به دیده شدن واقعیت های جدید کمک کنند و باعث باز شدن در گفتوگو ها شوند و از طرفی میتوانند نقش تقویت کننده هم داشته باشند یعنی با تکرار کلیشه های جدید یا برچسب زنی خودشان تبدیل به بخشی از فشار اجتماعی شوند به همین خاطر طنزهایی که کلیشه های جنسیتی را به چالش میکشند هم بازتاب هستند و هم ابزار باز تولید نگرش های جمعی مخصوصا در فضایی مثل ایران که تعارف ها و پنهان کاری زیاد داریم و شوخی ها راهی میشوند برای چیز هایی که به زبان جدی نمیتوانیم بگوییم و حضور زنان در رقابت های تحصیلی، شغلی و اجتماعی نوعی بازتعریف نقش جنسیتی است که در حال شکل گیری است مردانی که تا دیروز تنها تامین کننده مالی و تصمیم گیری های اصلی زندگی بودند امروز با زنانی مواجه اند که نه تنها استقلال مالی دارند بلکه انتظار مشارکت عاطفی، گفتوگو و رشد مشترک باهم را دارند این تغییرات باعث میشود بسیاری از مردان در موقعیت هایی قرار بگیرند که نه از کودکی برایشان تربیت شده اند نه الگوی قابل اتکایی دارند بعضی ها از این فشار ها عقب نشینی میکنند و دچار فرسودگی عاطفی میشوند و یا به سمت ناز کردن، انفعال و حتی دوری از تعهد پیش میروند این همان چیزی است که در طنز ها تحت عنوان پرنسس شدن پسرها تعبیر میشود اینها بیشتر از اینکه رفتاری باشد که نشان دهنده لوس شدن باشد اغلب بازتابی از سردرگمی، ترس از شکست در یک نقش جدید و نبود مسیر سالم برای بازسازی مردانگی است.
فراهم کردن مسیر رشد سالم هر دو جنسیت به جای بازتولید کلیشه های قدیمی توسط خانواده، جامعه و رسانه ها
الناز عبداللهی در ادامه میگوید: در نظریه یادگیری اجتماعی مثل نظریه بندورا گفته میشود که یادگیری در اثر مشاهده و الگو برداری شکل میگیرد بنابراین بچه ها رفتار والدین و همچنین رفتارهایی که در اجتماع میبینند و جست و جوهایی که در دنیای رسانه دارند بخصوص رسانه های مجازی باعث میشود بدانند مرد بودن و زن بودن چیست؟! اما زمانی که رسانه ها مدام الگوی مردان لطیف، مردان پرنسس و مردانی که رها از مسئولیت های سنتی هستند را نشان میدهند و یا زنانی را نشان میدهند که پر قدرت، مستقل و جسور هستند جابه جایی نقش ها و جابه جایی الگو ها اتفاق می افتد و پرنسس شدن مردها از دل همین یادگیری های اجتماعی بیرون می آید و اگر این پدیده بدون همراهی با آموزش های هیجانی، روانی و تربیتی باشد منجر به بی هویتی نقش های جنسیتی میشود بنابراین خانواده، جامعه، رسانه باید به جای بازتولید کلیشه های قدیمی مسیر رشد سالم هر دو جنسیت را فراهم کند تا تعادل و همدلی جایگزین کشمکش و سرزنش در این الگوهای مخربی که گاهی در جامعه میبینیم شود.
عبداللهی شکاف فرهنگی و نسلی را چالش جدی میداند و افزود: قطعا یکی از چالش جدی این روزها شکاف فرهنگی و نسلی بین کسانی است که پایبند به الگوهای سنتی هستند و کسانی که مسیر تغییر و تحول را در پیش گرفته اند این شکاف بین مادر و دختر، پدر و پسر و یا بین هم نسل ها با نگرش های متفاوت وجود دارد بنابراین زنان جوانی که مهارت های ارتباطی خود را ارتقا دادهاند و به لحاظ اقتصادی حرفی برای گفتن دارند و به لحاظ روانی خود را توسعه داده اند معمولا از روابطشان انتظارات جدیدی دارند مثل امنیت عاطفی، برابری در تصمیم گیری، مشارکت در بار های روانی زندگی این در حالی است که برخی از مردان و یا حتی برخی زنان همچنان در مدل های سنتی گرفتار هستند و آن نقش ها برایشان خیلی سفت و سخت تعریف شده است بنابراین زمانی که این دو نگاه با هم برخورد میکنند و این دو نگاه متفاوت باهم وارد ارتباط میشوند چیزی که در این رابطه وجود دارد تحقیر، خشم، برچسب زدن است چون آنها زبان مشترک و فضای گفتوگوی مشترک را با یکدیگر ندارند اینجا است که ما نیاز به آموزش عمومی داریم و نیاز داریم سواد عاطفی را بالا ببریم و در خصوص نقش های جنسیتی صحبت کنیم و دهیم و در خانواده مهارت های ارتباطی را ارتقا دهیم و آموزش های رسمی که میتوانیم از رسانه ملی و یا دیگر رسانه ها داشته باشیم.
سردرگمی بین توقعات سنتی و انتظارات جدید
عبداللهی به منظور سردرگمی بین توقعات سنتی و انتظارات جدیدی که در جامعه امروز از مردان وجود دارد راهکارهایی را بیان کرد و افزود: باید چند مسیر موازی طی شود اول اینکه نیاز داریم مفهوم مرد بودن را بازتعریف کنیم مفهومی که نه با ترد کامل ویژگی های سنتی همراه باشد نه با تقلید کامل از الگوهای جدید بلکه با پذیرش همراه باشد پذیرشی که مردهم یک انسان است با طیف وسیعی از هیجانات، مسئولیت ها و انتخاب ها بنابراین هم میتواند قوی و آسیب پذیر باشد و هم میتواند نان آور باشد و هم میتوانیم این دید را به یک مرد داشته باشیم که تنها مسئول مالی یک زندگی نیست و هم میتواند یک جاهایی تصمیم گیری کند و در بعضی موارد هم میتواند تصمیم نگیرد.
دوم: پسرانی را از کودکی باید آموزش دهیم که مهارت هوش هیجانی بالایی داشته باشند و احساساتشان را بشناسند و ابراز کنند همچنین مرز های روانی خود را بشناسند و زمانی که پسران بدانند که برای اثبات مردانگی نیاز نیست سکوت کنند و یا نیاز نیست که همیشه نقاب قوی بودن را بر چهره داشته باشند اینگونه در بزرگسالی دچار بحران نقش نمیشوند.
سوم: در سطح جامعه نیاز داریم گفتوگو های گسترده ای درباره نقش جنسیتی انجام شود و این گفتوگو ها باید در رسانه ها شکل بگیرد و آموزش های رسمی در خانواده ها شکل بگیرد و خیلی ازمردان حس میکنند هم باید سنتی بمانند و هم باید نقش جدید را ایفا کنند بدون اینکه ابزار و فرصت یادگیری داشته باشند و این گفتوگوی بدون قضاوتی که در این فضاهایی که گفتم اگر انجام شود فضا را برای همدلی با آنها باز میکند و در نهایت روان درمانی و مشاوره را به مردان پیشنهاد میدهم چون خیلی میتواند به آنها کمک کند که بتوانند بین نقش هایشان تعادل ایجاد کنند و ما به عنوان درمانگر میتوانیم کمکشان کنیم و همراه آنها باشیم تا بتوانند هویت مردانه خود را بر اساس واقعیت ها، احساسات، باور و نیازهایشان بسازند.
نقش زنان در وضعیت تغییر نقش های سنتی به مدرن
الناز عبداللهی زنان را در این دوران جزو بازیگران اصلی این تغییرات میداند او میگوید: چون بسیاری از این تحولات از دل نیازها، صداها و مقاومت های زنانه شکل میگیرد و اکنون که در حال عبور از نقش های جنسیتی سنتی هستیم لازم است که یک سری اتفاقات رخ دهد برای مثال باید باز تعریفی از رابطه با مردانگی در زنان اتفاق بیفتد اینکه خیلی از زنان امروزه مرد خشن، اقتدار گرا و ساکت را نمیخواهند اما هنوز هم در ناخودآگاه جمعی خودشان فکر میکنند مرد ایده آل باید بتواند همه چیز را کنترل کند، قوی باشد، احساساتی نباشد و همه بارها را به دوش بکشد و زنان نیاز دارند که به این خودآگاهی برسند که آیا هنوز هم با این الگوهای کهنه جذب مردان می شوند؟ و آیا حاضر هستند که مردانگی را در شکل های جدیدتر و انسانی تر آن ببینند؟
دوم اینکه تلاش کنند به جای اینکه نقش قاضی را ایفا کنند نقش همدل را داشته باشند چون مردان زیادی در حال تجربه کردن سردرگمی در روابطشان هستند چون هم باید قوی باشند هم لطیف باشند و هم مسئول باشند هم همراه باشند این وسط زنان اگر فقط نقش داور و طلب کار را داشته باشند بار این سردرگمی بیشتر میشود اما اگر بتوانند در نقش یک فردی که همدل و همراه است بدون تحقیر با مردانی که درحال یادگیری نقش های جدید هستند برخورد کنند فضا برای رشد متقابل باز تر میشود مورد بعدی تغییر مدل های تربیتی است و زنان در نقش مادر، معلم و مراقب نقش بزرگی در تربیت نسل های بعدی دارند پس اگر بخواهیم پسرانی را تربیت کنیم که نه قربانی مردسالاری شوند و نه در واکنش به مرد سالاری دچار بحران هویت شوند زنان باید آگاهانه سبک فرزند پروری خود را تغییر دهند بنابراین پسری که امروز به احساست خو دسترسی دارد در آینده میتواند همسر بهتری باشد مورد بعدی الگو شدن در عبور از کلیشه ها است اینکه زنان هم باید از یک سری کلیشه ها عبور کنن ما در جامعه ایران میبینیم که زنان معمولا به کلیشه های زن خوب مثل زن فداکار، زن وابسته و زن کم توقع چسبیده اند و اگر زنانی پیدا شوند که از این الگو ها عبور کنند به شکل غیر مستقیم آنها هم برای مردان الگویی برای رهایی از نقش های خشک و بسته میشوند بنابراین زمانی که در یک طرف رابطه تغییر ایجاد میشود تغییر آن فرد باعث تاثیر در طرف مقابلش میشود.
لینک کوتاه : http://www.khatooneshargh.ir/?p=13641