چالش‌های سینمای امروز ایران  در مقایسه با آثار کلاسیک
چالش‌های سینمای امروز ایران  در مقایسه با آثار کلاسیک
پاسخ به یادداشت هیجانی سعید صفارائی برای سینمای ایران

سینمای ایران در طول تاریخ خود آثار برجسته‌ای را به نمایش گذاشته که نه تنها در سطح ملی بلکه در سطح جهانی نیز تأثیرگذار بوده‌اند. آثاری مانند «غریبه و مه» و «باشو غریبه کوچک» ساخته بهرام بیضایی، نمونه‌هایی از سینمای عمیق و تأثیرگذار هستند که توانسته‌اند با عمق بصری و روایی خود، ارتباطی عمیق با فرهنگ و تاریخ ایران برقرار کنند. این آثار به دلیل توانایی‌شان در بیان مسائل جهانی و در عین حال حفظ ریشه‌های فرهنگی، در یادها باقی مانده‌اند. اما امروز سینمای ایران با چالش‌های جدی مواجه است که باعث فاصله گرفتن از آن اصالت و عمق شده است.
یکی از چالش‌های اصلی سینمای امروز، فقدان نوآوری و تکرار کلیشه‌هاست. بسیاری از فیلم‌های جدید به جای ارائه داستان‌های جذاب و نو، در تکرار موضوعات و فرم‌های شناخته شده گرفتار شده‌اند. این مسأله به ویژه در ژانرهای اجتماعی و کمدی مشهود است. فیلم‌ها گاهی به دنبال جلب توجه فوری مخاطب هستند و این باعث می‌شود که عمق و معنا از آثارشان حذف شود. این فقدان خلاقیت و نوآوری موجب می‌شود که مخاطبان احساس کنند که با آثار تکراری و سطحی مواجه‌اند.

چالش دیگری که سینماگران ایرانی با آن مواجه‌اند، جهت‌گیری جشنواره‌ای است.
تمرکز بر جلب نظر داوران جشنواره‌های بین‌المللی به جای توجه به نیازها و خواسته‌های مخاطب داخلی، می‌تواند موجب ایجاد فاصله‌ای عمیق میان سینما و مردم شود. بسیاری از فیلم‌ها برای کسب جوایز بین‌المللی ساخته می‌شوند و این امر باعث می‌شود که سینما از دغدغه‌های واقعی جامعه دور شود. در حالی که کارهایی مانند «طعم گیلاس» یا «کلوزآپ» عباس کیارستمی نه تنها به مسائل جهانی پرداخته‌اند بلکه ریشه‌های فرهنگی و اجتماعی خود را نیز حفظ کرده‌اند. این تعادل میان جهانی بودن و محلی بودن، امروزه کمتر دیده می‌شود.
احساس «فشلی» که در سینمای امروز وجود دارد، می‌تواند ناشی از این باشد که سینما به عنوان یک هنر باید بتواند انسان‌ها را به تفکر و تأمل دعوت کند، نه فقط به سرگرمی سطحی. سینمای بیضایی و کیارستمی این قابلیت را داشتند که ما را به عمق وجود خودمان ببرند و ما را با سوالات اساسی درباره هویت و جامعه مواجه کنند.
امید است که سینماگران امروز بتوانند دوباره به این عمق و اصالت دست یابند و سینمای ایران را به دوران طلایی‌اش نزدیک‌تر کنند. در نهایت، سینما باید بازتاب‌دهنده واقعیات زندگی باشد و بتواند بیننده را به تفکر و تأمل دعوت کند تا دوباره شاهد آثار ماندگار و تأثیرگذار باشیم.