یحیی شکفته / درود به همراهان همیشگی و دوستدار نیشابور گردی در ادامه سیر و سفر به محلات نیشابور در شماره ی قبل رسیدیم به پی بر و کوره راههای آن که زمانی محل تردد های اصلی نبوده و در ادامه به معرفی آنجا پرداختیم و از باغ سرهنگ غفاری فرزند برادر کمال الملک نوشتیم و تا منزل استاد معمار علیاصغر زاودی رسیدیم. حال در ادامه تقاطع منزل زاودی و معرفی کوچه ایشان را به فرصت بعدی میسپاریم و راه خود را در همان مسیر خندق ها و از دیوار به دیوار باغ سرهنگ غفاری ادامه خواهیم داد آنجا که تا مدتها همان حجم عمیق خندقها ی چندین ساله چشم انداز اهالی این منطقه و دیگر نیشابوریان بود و به مرور به تدریج با پر کردن نخاله های بنایی و خار و خاشاک کم کم به سطح زمین نزدیک تر و در فواصلی راه میان بری شده بود برای تردد همسایه ها و دسترسی آسانتر به ممر عام و کوچه درخت پسته که غالبا مرکز تجمع افراد نیز همان هیات جعفری بوده، القصه با پر شدن این خندقها کمکم میل به توسعه شهری نیز باعث ایجاد منازلی در این محدوده شد و به مرور نیز با تخریب باغ های اطراف که بنوعی مرز حاشیه نشینی نیشابور آنزمان بود سرعت این شهرنشینی بیشتر شد.
گفتیم که تا مدتها باغ غفاری که بود بعدا تفکیک شد و اهالی مختلف در متراژ های مختلف آنجا سکنی گزیدند دیوار به دیوار خندق را حاجی بکاییان داشت و در امتداد این مسیر اکبر عابدی همسایه اش شد و حاجی پاکدامن نیز مدتها اینجا میزیست علی دلیر و حاجی عابدی که به لتهفروش معروف بود نیز اینجا بودند و خود لته فروشی از آن شغل های جالب آنزمان بوده ؛ بنوعی پارچه فروشی اکنون اما نه به حالت کنونی و با کبکبه و دبدبه فعلی که حضرات پارچه فروش و کلاس کاری که دارند غالبا یا دکانهای کوچک داشتند و یا با دستفروشی و بساط پهن کردن کنار خیابان و کوچه های پر رفت و آمد به کسب و کار مشغول میشدند پارچه ها را یا توپی ؛ یا متری یا کیلویی خرید و فروش میکردند با درآمد کم هم قانع بودند و بیشتر رضایت مشتری و فروش جنس مرغوب مدنظر داشتند.
خلاصه سیمرغ خیال با یاد آوری آن کوچه باریک ها و راه های تنگ و به اصلاح کوره راهها روزهای برفی را به یاد می آورد که در همین راه های اندک آنچنان که بارش برفها و نزولات آسمانی فراتر از تصور اکنون ما بوده با پارو کردن پشت بامهایشان بدلیل آنکه آنزمانها مثل الان امکاناتی مثل ایزوگام نبود، باید سریعتر در جمع آوری برف اقدام میکردند که به اصطلاح پشت بام هایشان نم نکند و همین پارو کردن برف موجب میشد غالبا برف را به کوچه بریزند و همین انباشت برف خانهها مسیر تردد را با مشکل دچار میکرد و تا حتی به ارتفاع دو متر برف روی هم بود و گاها باید تونل میزدند برای تردد و یا به اندازه رد شدن دو نفر به سختی از طرفین همراه باشد و در همین سختی ها و مشکلات چه روزها و شبهایی را که با خوشی و خرمی سپری نمیکردند.
القصه نیمنگاه سیمرغ خیال همچنان به سر نبش کوچه استاد زاودی است و طی طریق میکند از آن طرف کوچه که باغ حاج حسن دباغ برادر حاج حسین که در شماره قبل از ایشان گفتیم باغ بزرگی که به مرور تخریب و تفکیک شد و الان هم کوچه بن بستی شده و خانه های زیادی پیرامونش است و چه شیرین روزگارانی که همه این مردمان نیک سیرت با خوبی و خوشی در کنار هم میزیستهاند آنزمان ها که رفاقت ها و دوستی ها بوی یکرنگی داشت.
کمی دیگر که مسیر را ادامه دهیم دیوار به دیوار همین باغ دباغ روزگارانی دیوار کاروانسرای شیروار معروف است که با دیوارهای بلند محصور بوده و تقریبا آن طرف کوچه را احاطه کرده تا خود خیابان خاکی (فردوسی جنوبی فعلی) و مالکیت کنونی کاروانسرا هم که آموزش و پرورش عهده دار است و الان نیز به مرکز فنی حرفه ایی معروف است و دارد به نیشابوریان خدمات ارائه میدهد و البته مفصلا برای کاروانسرای شیردار در شماره های بعدی که برسیم به آنجا خواهم پرداخت و از سرگذشت شیرین و شورانگیز آنزمان مردم نیشابور خواهیم نوشت ؛ در هیاهوی هرروزه مردمی که به دارازی تاریخ برای آنجا صحبتها دارند و خاطرها دارند ؛ کاروانسرایی که قدمت دیرینه آن را برخی از بازگو کنندگان تاریخ شفاهی نیشابور آنطور که شنیده و گفته اند حتی از کاروانسرای شاه عباسی جنب میدان خیام کنونی قدیمیتر بزرگتر می دانستند
خب تقریبا تا اوسط این کوره راه قدیم و البته کوچه فردوسی جنوبی۶ فعلی آمدیم و ادامه این سیر و سفر را بر بال سیمرغ خیال به مجال بعدی میسپاریم. چه کنم که مجال نگارش اندک و خاطرات شنیدنی محلات نیشابور بسیار است. شما دوستان می توانید نظرات خود را دربستر اپلیکیشن اینستاگرام به آدرس :
yahya_shekofteh@ «نیشابور شهر تمدنهای کهن « مستقیما با نگارنده متن در میان بگذارید.
نیشابور شهر تمدن های کهن
برچسب ها
ابهامات درباره حادثه بیمارستان حکیم بیپاسخ ماند
پاسخ دانشگاه علوم پزشکی نیشابور به گزارش «فاجعه در بیمارستان حکیم»
نیشـابور، نت خاموش خراسان
خاتون شرق- نیشابور، زادگاه استاد پرویز مشکاتیان، از تأثیرگذارترین آهنگسازان و نوازندگان سنتور در تاریخ موسیقی ایران است. مشکاتیان با خلق آثاری ماندگار مانند بیداد، نوا، دستان و آستان جانان نهتنها در پهنه موسیقی ایران، بلکه در تاریخ فرهنگی معاصر نیشابور نیز نقشی برجسته دارد. با این همه، زادگاه او تاکنون از داشتن یک جشنواره دائمی موسیقی سنتی بیبهره بوده و حتی در سالگرد درگذشتش نیز خبری از رویدادی در خور نام او نیست. آیا این بیتوجهی، نوعی کمکاری مدیریتی و ضعف در نگاه برنامهریزان فرهنگی نیست؟
پاسخ دانشگاه علوم پزشکی نیشابور به گزارش «فاجعه در بیمارستان حکیم»
خاتون شرق- در پی انتشار گزارشی در شماره ۲۲۱ هفتهنامه خاتونشرق با عنوان فاجعه در بیمارستان حکیم دانشگاه علومپزشکی نیشابور جوابیهای به دفتر هفتهنامه خاتونشرق ارسال کرده که برای اطلاع و آکاهی شهروندان متن و تصویر نامه در ادامه منتشر میشود.
کار مردم را به مردم بسپارید
خاتون شرق- وقتی مردم، فرهنگ را از دل کوچهها و خاطرهها بیرون میکشند و جانی تازه به آن میدهند، تنها کاری که باید کرد، این است: مزاحمشان نشوید! فستیوال «کوچه» در بوشهر یکی از همان تلاشهای صمیمی و خودجوش بود که بیهیچ هیاهوی دولتی، توانست نفس تازهای به بافت تاریخی شهر ببخشد. کوچههایی که زمانی خاموش بودند، با صدای خیامخوانی و موسیقی جنوب، روشن شدند.
ثبت دیدگاه
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.