گزارش قتل در نیمه‌شب
گزارش قتل در نیمه‌شب
خاتون شرق - ساعت یک و 45 دقیقه‌ی بامداد هشتم اردیبهشت، یک خانم میان‌سال در تماس با پلیس 110 نیشابور، یک فقره قتل و سرقت را در خیابان رحمت گزارش می‌کند.

به دنبال این اعلام سرقت و قتل، قاضی تاتاری، بازپرس ویژه‌ی قتل دادسرای عمومی و انقلاب نیشابور، بلافاصله در جریان قرار می‌گیرد و بدون اینکه منتظر وسیله‌ی نقلیه‌ی اداری شود، با خودرو شخصی به سمت محل وقوع قتل حرکت می‌کند. باران شدیدی می‌بارد و شهر در سکوت فرورفته است.
بازپرس، در طول مسیر رفتن به محل قتل، تلفنی دستور تشکیل تیم ویژه‌ی صحنه‌ی قتل را صادر و از کارآگاهان پلیس می‌خواهد به محض رسیدن به محل، صحنه‌ی قتل را محافظت کنند که تا رسیدن بازپرس، هیچ‌گونه تغییری نکند تا نشانه‌ها و امارات احتمالی ردیابی قاتل از میان نرود.
قاضی تاتاری، دقایقی بعد، در محل وقوع قتل حضور می‌یابد و به محض ورود به منزل مقتول و رفتن به سمت اتاق اصلی منزل، با جسد پیرزنی حدودا ۸۰ ساله در حالی که پشت به درب ورودی اتاق افتاده مواجه می‌گردد. صورت مقتول، آثار ضرب و جرح دارد و خبر از درگیری وی با قاتل یا قاتلین می‌دهد و آثار خفگی بر گردن وی مشاهده می‌شود. هیچ‌گونه خونی در محل قتل مشاهده نمی‌شود و ظن خفه کردن وی توسط قاتل، تقویت می‌گردد. بررسی دقیق صحنه توسط قاضی تاتاری و کارآگاهان، هر گونه سرقت را منتفی می‌کند. اتاق پیرزن، هیچ نشانی از به هم ریختگی ندارد و در بررسی اولیه، هیچ نشانه‌ای که دلیل سرقت باشد به چشم نمی‌خورد.
منزل مقتول، اتاق دیگری دارد که در جنب اتاقی که قتل در آن واقع شده قرار گرفته و زنی حدودا ۳۵ ساله در آن زندگی می‌کند که گزارش دهنده‌ی قتل و سرقت بوده است. حیاط قدیمی است و درب اتاق‌های همجوار دو زن، تا نیمه‌ی ارتفاع درها شیشه‌ی مات دارد.
زن گزارش دهنده‌ی حادثه‌ی قتل که در اتاق مجاور محل قتل زندگی می‌کند در بازجویی قاضی تاتاری، جریان قتل را این طور تشریح می‌کند: من با صدای داد و فریاد همسایه از خواب پریدم و از شدت فریاد وی، مطمئن شدم که فرد ناشناسی در منزل حضور دارد که به قصد سرقت وارد خانه شده است ولی من از ترس اینکه مبادا این فرد به من که در اتاق مجاور اتاق پیرزن زندگی می‌کنم حمله‌ور شود، به داخل حمام که در پشت اتاق‌ها قرار دارد رفتم و به محض اینکه صدای پیرزن کمتر و ضعیف‌تر شد، از حمام خارج شدم، به داخل اتاق بازگشتم و از پشت شیشه‌ی درب اتاق به حیاط نگاه کردم و در حالی که از ترس می‌لرزیدم با دقت به حیاط چشم کشیدم و در عمق تاریکی و باران در تابش نوری که از اتاق پیرزن به حیاط می‌تابید، شخصی را دیدم که مانند یک شبح که شلوار قهوه‌ای به پا داشت از طریق سقف فلزی بهارخواب، با دستپاچگی به بالای پشت بام فرار کرد.
به دنبال این بازجویی، و پس از اطمینان از عدم سرقت از منزل، فرضیه‌ی سرقت بکلی در ذهن بازپرس متنفی می‌گردد و اینک او به یافتن ردی از قاتل در کمترین زمان ممکن فکر می‌کند. قاتل هنوز نباید زیاد از معرکه دور شده باشد و باید در دقایق کوتاه و پر اضطراب پیش رو، طرح کشف آثار برجای مانده‌ی قاتل و یافتن وی، به سرعت در ذهن بازپرس و کارآگاهان، طراحی و اجرا شود.
بازپرس و کارآگاهان، اطراف حیاط و منزل را به دقت تمام بررسی می‌کنند تا راه‌های ورود قاتل به خانه را بررسی کنند یا نشانه‌ای از ورود او بیابند. منزل مقتول از طریق پشت بام به پشت‌بام‌ها و منازل اطراف راه دارد. در جلو منزل کال واقع شده و خانه از سمت پشت به یک پارک محلی راه دارد که ممکن است محل اختفای قاتل یا قاتلین باشد.
بازپرس و کارآگاهان با ظن به اینکه قاتل احتمالا یکی از معتادان متجاهر است و به داخل پارک گریخته، بلافاصله به سمت پارک می‌روند و به سه جوان برمی‌خورند که در حال تردد در پارک هستند و پوشش یکی از آنها با مشخصاتی که شاهد ماجرا از لباس قاتل داده همخوانی دارد. بازپرس از مظنونین می‌خواهد بایستند و به پرسش‌های وی پاسخ دهند. مظنونین با فهمیدن اینکه این افراد مأموران قانون‌اند از صحنه متواری می‌شوند. یکی از کارآگاهان پیاده به تعقیب یک مظنون می‌پردازد و کارگاه دیگر با خودرو او را دنبال می‌کند.


دو مظنون دیگر نیز به سمت دیگر خیابان فرار می‌کنند که قاضی تاتاری به آنها ایست می‌دهد و مظنونین از ترس متوقف می‌شوند و به حالت تسلیم به سمت وی برمی‌گردند.
همزمان، یک خودرو دیگر پلیس کلانتری ۱۴ که در همان نزدیکی گشت می‌زده، به محل می‌رسد و مظنونین دستگیر شده و مورد بازجویی قرار می‌گیرند. با پرس و جوی سریعی که از آنها به عمل می‌آید، مشخص می‌شود که ظن اولیه صحیح نیست و سه فرد مذکور آزاد می‌شوند.
دقایق به تندی سپری می‌شود و عقربه‌های ساعت حدود ساعت ۳ بامداد را نشان می‌دهد اکنون بیش از یک ساعت از زمان وقوع قتل می‌گذرد. باران هنوز به تندی می‌بارد و ظلمت و تاریکی، منطقه را فرا گرفته است. بازپرس و کارآگاهان باید با سرعت هرچه تمام‌تر به جستجوی نشانه‌هایی که از رفت و آمد قاتل یا قاتلین در محل باقی مانده اطراف منزل مقتول را بخوبی بازدید و معاینه کنند. کوچه‌ای که منزل در‌ آن قرار دارد مورد بازدید دقیق قرار می‌گیرد. کوچه تاریک است و باید با چراغ قوه‌ی موبایل دیوارها و همه‌ی آنچه در داخل کوچه‌ قرار دارد را دقیقا نگاه کرد تا مگر نشانه‌ای از ورود قاتل به منزل مقتول پیدا شود. خانه‌های اطراف در این کوچه، دیوارهای غیر قابل بالارفتن دارند اما خانه‌ی مقتول به جز این کوچه از سه جهت، امکان ورود داشته است. دوربین‌های همسایگان مجاور، احتمال دارد که ورود قاتل یا عبور او را ثبت کرده باشند اما در این موقع شب، همسایگان در خواب هستند و نباید برای آنها ایجاد هراس و مزاحمت نمود.
در همین لحظه به ناگاه، یک خودرو پراید سفید رنگ که در کنار کوچه و پشت دیوار منزل مقتول پارک شده، مورد ظن بازپرس قرار می‌گیرد و هنگامی که بازپرس به آن نزدیک می‌شود و بدنه‌ی خودرو را با دقت نگاه می‌کند رد پایی را در روی صندوق عقب آن می‌بیند که کاملا قابل تشخیص است و پیداست که ساعتی پیش، کسی از طریق صندوق این خودرو به بالای دیوار رفته و به منزل مقتول وارد شده است. بازپرس پیش از اینکه باران، رد کفش مظنون را بشوید از آن عکس می‌گیرد و صحنه را مستندسازی می‌کند.
اکنون ساعت حدود ۴ صبح است و تا روشن شدن هوا، کار دیگری نمی‌شود کرد چون ممکن است مظنون، در همین نزدیکی‌ها و درون خانه‌ای باشد. گروه صحنه‌ی جرم موقتا از سوی بازپرس مرخص می‌شوند و ترتیبات انتقال جسد به پزشکی قانونی فراهم می‌گردد تا اطلاعات جامع‌تری از وضعیت جسد مقتول کسب گردد.
بازپرس به منزل برمی‌گردد تا در مدت کوتاهی که تا روشن شدن هوا مانده، بررسی دقیق‌تری در ذهن داشته باشد. ساعتی بعد با روشن شدن هوا و فروکش کردن باران، بازپرس مجددا با کارآگاهان زبده‌ی قتل در محل حاضر می‌شوند تا در روشنی روز، آثار به جا مانده از قاتل را بازشناسی و تا مقصد دنبال کنند. بررسی ایزوگام پشت بام منزل مقتول و رد کفشی که از گل و لای باران بر جای مانده، با رد کفشی که روی صندوق عقب پراید بوده مطابقت می‌کند. ادامه‌ی رد کفش قاتل احتمالی، به منزل یکی از همسایگان می‌رسد. حدس بازپرس به حقیقت نزدیک می‌شود.


همسایه‌ی حیاط پیرزن مقتول، یک خانواده هستند که یک پسر جوان دارند و در بیست سال گذشته در همین کوچه و در همسایگی مقتول زندگی کرده‌اند. دوربین‌های همسایگان مجاور منزل مقتول، پرسه زنی این پسر جوان را که احتمالا در اثر مصرف مشروب، در دقایق اولیه‌ی پس از جنایت در کوچه تلو تلو می‌خورده، ثبت کرده‌اند اما دوربین‌ها نتوانسته‌اند محل ورود و خروج او را به منزل مقتول بگیرند و اگر رد کفش‌های وی کشف نشود امکان شناسایی دقیق قاتل وجود ندارد.
ظن قوی بر قاتل بودن پسر جوان جان می‌گیرد و کارآگاهان به اتفاق بازپرس وارد منزل مورد نظر شده و بلافاصله پسر جوان به عنوان متهم قتل دستگیر و مورد بازجویی اولیه قرار می‌گیرد. همان لحظه با مشاهده‌ی کفش‌های پسر جوان، مشخص می‌شود رد کفش‌های باقی‌مانده در روی پراید و در پشت بام، با کفش‌های وی مطابقت دارد. متهم ابتدا منکر اتهام قتل می‌شود اما بعد از بازجویی اولیه و ارائه‌ی قرائن و دلایلی که از محل کشف گردیده از سوی مأموران قانون، او چاره‌ای به جز اقرار نمی‌یابد و به جرم خویش اعتراف می‌کند.
بنا بر اظهارات متهم، وی در حالت مستی ناشی از مصرف مشروب با قصد تجاوز به پیرزن، از طریق دیوار، وارد منزل مقتول می‌شود. متهم سپس وارد اتاق پیرزن می‌گردد که قصد شیطانی خود را عملی سازد اما با مقاومت مقتول، موفق به اجرای نیت پلید خود نمی‌شود و پیرزن که حالا با او درگیر شده، از وحشت شروع به فریاد زدن می‌کند. صدای فریاد توسط زن همسایه‌ی اتاق بغلی، شنیده می‌شود و متهم از ترس اینکه فریادهای مقتول باعث شود زن همسایه‌ی اتاق مجاور، وی را شناسایی کند، تصمیم به خفگی مقتول می‌گیرد و گلوی او را آنقدر می‌فشرد تا پیرزن جان بسپارد. وی سپس اقدام به فرار از پشت بام می‌کند و در همین لحظه است که زن اتاق همسایه، وی را از شیشه دیده است که دارد از صحنه‌ی قتل می‌گریزد.
به دنبال اقرار متهم، صحنه‌ی جرم به فاصله‌ی ۲۴ ساعت از وقوع قتل، بازسازی و تمام جریان قتل توسط متهم بازگو می‌شود. بازپرس تاتاری برای وی قرار بازداشت صادر می‌کند و متهم برای طی ادامه‌ی مراحل قضایی و پاسخگویی به جنایت خود در محکمه‌ی عدالت، روانه‌ی زندان می‌گردد.

توصیه‌های بازپرس پرونده به شهروندان:
– والدین بر رفتارهای فرزندان نظارت کنند و مراقب آنها باشند که دچار مواد روان‌گردان یا مصرف مشروبات الکلی نشوند چون ارتکاب این گونه اعمال در حالت‌های غیر عادی ناشی از مصرف این مواد، امکان بیشتری دارد.
– شهروندانی که منازل‌شان حفاظت فیزیکی کافی ندارد، به فکر ایجاد حفاظ مطمئن برای پیشگیری از مزاحمت‌های احتمالی باشند.
– رعایت نکات ایمنی برای محل کسب یا زندگی، یک ضرورت است. تدابیر امنیتی از جمله نصب دوربین‌های مداربسته در محل کسب و زندگی، امکان پیشگیری از سرقت و سایر جرایم را بالا می‌برد.