چهارشنبه, ۲۲ مرداد , ۱۴۰۴ Wednesday, 13 August , 2025
  • «زن و بچه» غلبه بازی‌ نگاه بر بدن ۱۸ مرداد ۱۴۰۴

    سایه کابوس اورسون ولز بر سر سینماگر جوان ایرانی
    «زن و بچه» غلبه بازی‌ نگاه بر بدن

    خاتون شرق- بیش از ۱۰ دقیقه تشویق ایستاده تماشاگران برای یک فیلم، موفقیتی نیست که به سادگی نصیب هر کارگردانی شود، آن هم کارگردانی جوان.

از شوق حقیقت تا شوک بازداشت ۱۸ مرداد ۱۴۰۴

به مناسبت روز خبرنگار از شوق حقیقت تا شوک بازداشت

شیطان شر مطلق نیست ۱۱ مرداد ۱۴۰۴

نگاهی تحلیلی و زیبایی‌شناسانه به دومین فیلم اکتای براهنی شیطان شر مطلق نیست

از آتش انجمن‌های هنری ارشاد، آبی برای کسی گرم نمی‌شود ۲۷ بهمن ۱۴۰۲

از آتش انجمن‌های هنری ارشاد، آبی برای کسی گرم نمی‌شود

خاتون شرق - یک روز عصر که طرف‌های ارشاد رفته بودم، با مسعود سلیمانی سپهر صحبت می‌کردم راجع به وضعیت انجمن سینمای جوان و حال و هوای اعضای امروزی انجمن. دل پر دردی داشت و از کمبود اعتبارات و نیروی انسانی و تغییر شرایط فکری و خواسته‌ها و تمایلات نسل جدید می‌گفت.

حرام لقمه‌ عددنشناس ۱۴ بهمن ۱۴۰۲

حرام لقمه‌ عددنشناس

خاتون شرق - ما از این به بعد خیال داریم وقتی قرار مصاحبه با مدیری یا مسؤولی می‌گذاریم، به جای قلم و دفتر، پتک و اره و گاوآهن با خودمان ببریم که به جای نوشتن صحبت‌ها، اول با گاوآهن، مغز این مدیر را شخم بزنیم و بعد با پتک، یک دو تا ضربه‌ی اساسی به «گوده‌اش» بزنیم بعد هم با اره، حافظه‌اش را قطعه قطعه کنیم، شاید یک خمیازه‌ای چیزی بکشد و قد راست کند و کش و واکشی به خودش بدهد، و بیدار که شد بپرسد: ها؟ کی بود؟ کجا بود؟.

اندر احوالات ابوالمشاغلان نیشابور  / نخبگان بیکار بشتابید ۱۴ بهمن ۱۴۰۲
تذکرة المقامات نیشابور

اندر احوالات ابوالمشاغلان نیشابور / نخبگان بیکار بشتابید

خاتون شرق - آن‌ معتکف اداره ارشاد، آن نقطه اجماع متولدین مرداد، آن که دوست و دشمن با دیدنش می‌شوند دلشاد، آن باقر واقف به اسرار، آن سید منور به انوار، آن شهرام سنگین وزن و دوستان را غمخوار، کعب الاخبار نیشابوری باقر ابن شهرام ابن سید میرعلمدار حفظه ا... تعالی که در مراقبه و محاسبه صاحب کمال است چهارشنبه شبی در صوراسرافیل دمید و ندا داد: ای نخبگان بیکار چه نشسته‌اید وزارت معارف و صنایع مستظرفه به منظور جذب نیروی انسانی (در اینجا نگارنده در پسوند انسانی متحیر مانده که آیا منظور از تاکید بر انسانی برای جلوگیری از تداخل نیروهای حیوانی و فرازمینی است؟!) از میان جوانان‌ نخبه از طریق بنیاد نخبگان اقدام به انتشار فراخوان کرده است.

اسلامی ندوشن در آخرین روزهای حیات: جهان و کار جهان جمله هیچ در هیچ است ۲۷ دی ۱۴۰۲
در مراسم یادبود و تدفین امانی دکتر ندوشن در کانادا چه گذشت؟

اسلامی ندوشن در آخرین روزهای حیات: جهان و کار جهان جمله هیچ در هیچ است

خاتون شرق - مراسم یادبود و تدفین امانی دکتر اسلامی ندوشن در کانادا، در اردیبهشت 1401 و شاید چند روز پس از درگذشت این استاد ادبیات فارسی برگزار گردید. زمان برگزاری این مراسم، با نیمه شب ایران مقارن بود و خیلی‌ها در ایران این مراسم را از طریق یوتیوب به صورت زنده دیدند و بعضی هم چون اینترنت در ایران ضعیف است به صورت ویدیویی، بعدا آن را تماشا کردند. فضای برگزاری مراسم، جایی شبیه به لابی یک هتل یا یک سالن رستوران معمولی بود و البته با اینکه حدود ساعت 5 بعد از ظهر مراسم آغاز شد محیط نور کافی نداشت.

و داستان غم‌انگیز انبار کتاب! ۲۸ مهر ۱۴۰۲
یادداشت‌های زندان (5)

و داستان غم‌انگیز انبار کتاب!

خاتون شرق - تقریبا همه اسم زندان باز را شنیده‌اند. در این نوع مجازات، محکوم، روزها را آزاد است که برود کار کند و به فعالیت عادی زندگی‌اش برسد اما شب باید خود را به زندان معرفی کند و احیانا شب را در زندان بسر برد.

حسـین چرخـی ۲۸ مهر ۱۴۰۲
یادداشت‌های زندان (4)

حسـین چرخـی

خاتون شرق - نیشابوری‌هایی که حدود سن و سال مرا دارند، حسین چرخی را یادشان می‌آید. یک مرد میانه سال سیه چرده‌ی کوتوله و بسیار وحشی که قتل عمد یکی از جرایمش بود. او تقریبا همیشه در زندان بود و اگر مدتی بین زندان‌هایش در بیرون دیده می‌شد از بی‌حوصلگی پلیس یا گم و گور شدنش و استیصال مأموران در یافتنش بود.

عباس‌ خـون‌‌جـگر ۲۱ مهر ۱۴۰۲
یادداشت‌های زندان (3)

عباس‌ خـون‌‌جـگر

خاتون شرق - داستان تصادف من مثل آب رحمت‌آباد بود که همیشه در جریان بود و هیچ‌وقت تمام نمی‌شد. حدود 15 روز پس از اینکه وارد زندان شدم، گفتند لباس بپوش برویم دادگاه.

حاج‌آقای «ی»؛ قاچاقچی‌یی که نماز شب می‌خواند ۲۱ مهر ۱۴۰۲
یادداشت‌های زندان (2)

حاج‌آقای «ی»؛ قاچاقچی‌یی که نماز شب می‌خواند

خاتون شرق - روزهای اول، اگر چه به سختی اما می‌گذشت و من رفته رفته به محیط زندان خو می‌گرفتم. هیچ خبری از پرونده‌ی تصادفم نمی‌شد و من در بی‌خبری از وضعیتم، روز به روز، حالم بدتر می‌شد.

ارتباطات، همیشه، همه‌ی مشکلات را حل می‌کند ۲۱ مهر ۱۴۰۲
یادداشت‌های زندان (1)

ارتباطات، همیشه، همه‌ی مشکلات را حل می‌کند

خاتون شرق - نه حالا و نه در گذشته، هیچ‌وقت مرسوم نبوده که راننده‌ی یک خودرو که دچار تصادف شده را مستقیما به زندان ببرند، ولی در صبح بسیار سرد ششم آذرماه 1360 که من یک راننده‌ی تازه‌کار و 18 ساله بودم، این اتفاق افتاد و ماجراهایی پس از این اتفاق، رقم خورد که شنیدن آن شاید جالب، شاید عبرت‌انگیز و شاید هم قابل تأمل باشد.